یادداشت

به بهانه روز معمار: زمانی که گفتگو با معماری مدرن آغاز می شود

” تمام شهر مدرنی که ما می‌شناختیم شش هفت تا خیابان بود، خیابان سعدی بود، خیابان اسلامبول، لاله‌زار بود، فردوسی بود، نادری بود، شمالی‌ترین خیابان هم شاهرضا (انقلاب) بود و آنور هم دیگر خبری نبود. در قسمت مدرن تهران تمام سینماها آنجا بود، تمام کافه‌ها آنجا بود، تمام هتل‌ها آنجا بود، تمام سفارت‌خانه‌ها هم آنجا بود. در این تهرانی که من ‌شناختم درشکه هم سوار می‌شدیم، از توپخانه پایین‌تر که می‌رفتیم تهران دیگری بود. دور و بر بازار، تهران قدیمی بود”

داریوش آشوری  در گفتگو با علی کیافر/کتاب آتشگهی در خواب آتش‌ها

وقتی قرار باشد از میراث معماری مدرن بگوییم ازچه چیز باید گفت؟به گمان ما پیش از هر چیز باید از رویای انسانهایی گفت که می‌خواستند ایران و ایرانی جماعت جهان تازه ای را تجربه کنند. جدا از قضاوت موفقیت یا عدم موفقیت آن رویا، تلاششان برای ساختنش؛ بیش از هر چیزی در معماری تجسم یافت. چرا که معماری جایی بود که زندگی روزمره و هنر می‌توانستند در کنار هم و با هم ببالند.همین شد که در کمتر از صد سال حصارهای شهری فروریخت، خیابانهایی ایجاد شد، شکل زندگی ما در خانه تغییر کرد و شکل جدیدی از زندگی در شهر را تجربه کردیم. به خیابان آمدیم، پرسه زدیم، تجربه‌هایی از گفتگو، اندیشه ورزی، با دیگری یا دیگران را از سرگذراندیم. در تمام آن لحظه ها بناهایی که به سیاق جدید ساخته می‌شدند، شاهدان ساکت بی ادعای کشف ما از جهان جدید بودند. برای همین است که باید معماری مدرن تهران را نیز چون آنچه از کالبد زندگی عهد قاجار باقی مانده عزیز بداریم. برای آن تلاشهای ققنوس وار پیشینیان برای بهبود. تلاشی که دیگر در شهر درونگرای قاجار نمی‌گنجید. میراث معماری مدرن نماینده بزرگانی ست که رویای جهان نو را برای ما که الان اینجا ایستاده‌ایم آجر به آجر بنا می نهادند.

“اگر آفتاب به گوشه ای از بنا نتابیده بود، هرگز متوجه عظمت خود نمی‌شد” لویی کان

معماری مدرن ،معماری شجاع و بی ادعایی ست. تمام آن دلبری‌هایی که بناهای قاجاری با آیینه‌کاری و کاشی‌کاری و … می‌کند، به کناری می گذارد و با ما به زبان فضا، به زبان هندسه و فهم جدید طبیعت سخن می گوید. ترکیب حجمهای ساده ولی متناسب، خطوط عمودی و افقی که در قالب سایه بانها و آفتاب‌گیرها در طول روز با بازی سایه هایشان فهم جدیدی از مفهوم گذر زمان و تنوع تصویر را بر بیننده‌اش ارائه می‌دهد. این تجربه ای است از ساختن که تا پایان نیمه اول قرن حاضر بنابر شرایط زمان خود به بهترین شکل ایجاد می‌شده است. به قول دکتر اسکندر مختاری” وقتی به بناهای مدرن نگاه می‌کنی انگار برای جاودانگی ساخته‌شده‌اند و تا ابد حضور خواهند داشت.” معماری مدرن در قدم اول به ما می‌آموزد که خوب ببینیم، تماشای بناهایش درس آموزی های بزرگی برای فهم هندسه، برای فهم چرایی شکل زندگی امروز و حتی خودمان دارد.

گفتن از میراث معماری مدرن به مثابه همان مصرع شیخ دوست سعدی است که می فرماید:” شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد”، پایان ندارد. اما از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان، هر کس که می پرسد برای شناخت این معماری باید از کجا شروع کرد، می گوییم از راه رفتن. از پرسه زدن و تماشای دوباره همه چیزهایی که پیش از این به سادگی از کنارشان عبور می‌کردید. از بناهایی که با کمی تامل، نظر شما را گاهی با طرح حفاظ پنجره‌ای، گاهی با بازی سایه و آفتاب و گاهی با رنگ آجری که در کنار برگ درخت حیاطش زیباتر جلوه می کند، جلب می‌کند. و اینجا درست همان لحظه ای ست که گفتگوی شما با معماری مدرن آغاز می‌شود.

شفق متولی. علیرضا مهیاری .به بهانه روز معمار. منتشر شده در روزنامه همشهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.