یادداشت

نگاهی به معماری درونگرای ایران

سابقه و قدمت معماری در ایران، باستانی است. در این سرزمین، ما شهرهای با قدمت هزاران‌ساله داریم؛ نشانه‌هایی از تمدنی کهن که اجدادمان بنا کردند.

شهر با معماری و خانه‌های خود، بزرگترین و گرانترین ساخته دست بشر است. ساخته‌ای که با دیگر سازه‌های بشری، نه از نظر مقیاس و نه از نظر قیمت قابل قیاس نیست. این سازه‌های عظیم، نه تنها پناهگاه ما در برابر سرد و گرم طبیعی روزگار، بلکه عاملی برای ارتقا و تعالی روحی و معنوی ما بوده است. شهرها مفهوم جامعه را به عینیت رسانده‌اند، شهرها مفهوم ارتباط و تعامل را ایجاد کرده‌اند و به طور مداوم و بنا به شرایط زمانه آن را بهبود بخشیده‌اند. شهرها فقط یک کالبد ساخته ‌شده از سنگ و آهن نیستند، آن‌ها بخش بزرگی از شخصیت ما را شکل می‌دهند و بار سنگین هویت فردی ابنا بشر بر دوش شهرهاست؛ شهرها بخشنده‌‌اند و به ما موجودیتی فراتر از ماده می بخشند و به روح و جان ما شکل می‌دهند.

چرچیل جایی گفته که ما شهرها را شکل داده‌ایم و در ادامه شهرها هستند که ما را شکل می‌دهند؛ و این روندی است که بی‌وقفه از زمان یکجا نشینی اجدادمان ادامه داشته است، چیزی که می‌توان از آن به عنوان تاریخ تمدن یاد کرد. اگر مردم بومی در هویت‌بخشی به شهر خود نقش نداشته باشند، آن شهر را از آن خود نمی‌دانند و با آن بیگانه‌اند؛ این بیگانگی امروز به روشنی دیده می‌شود.

تهران به عنوان پایتخت چندصد ساله ایران، یکی از صدها شهری است که در این سرزمین پهناور، ارکان و اجزای یک شهر با کارکردهای تاریخی آن را داراست. شهری که به دلیل توسعه، امروزه بی‌قواره‌تر از همیشه به موجودی شباهت دارد که دست و پا و سر آن از موجودی دیگر به عاریت گرفته شده، عجیب، غریب. با این حال حتی همین شهر فرتوت که توفان حوادث از او هیولایی بی‌قواره ساخته، کماکان خاطراتی از دوران پیشین در خود دارد، از دورانی که چون جوانی پرشور، چهارشانه و رعنا بود.

معماری شهر، به مثابه موجود زنده

تهران شهری است که مرکزیت سیاسی کشور بلای جانش شد و به‌طور ویژه و با شروع جریان مدرنیته نتوانست در برابر تغییری ناخواسته مقاومت کند، تغییراتی خانمان‌سوز که سرعت بالای آن نتوانست فرصت ترمیم به معماری این شهر کهن بدهد.

خانم مهندس شفق متولی-‌معمار و تهران‌پژوه در این‌باره به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌گوید: شهرهای ایرانی تا پیش از قرن اخیر که به بهانه نوسازی با تخریب عظیمی ‌مواجه شد به مثابه یک موجود زنده، مجموعه‌ای بود از فعالیت‌های درهم تنیده شهری. اندامواره‌ای که با سه هسته اصلی خود، مسجد جامع(هسته اجتماعی-مذهبی)، ارگ(پایگاه حکومتی) و بازار(هسته اقتصادی) و بافت مسکونی که در اطراف این سه هسته شکل می‌گرفت، به زندگی خود ادامه می‌داد.

وی می‌افزاید: تهران تا سال ۱۳۱۶ خورشیدی از شمال به خیابان انقلاب، از شرق به خیابان ۱۷ شهریور، از جنوب به خیابان شوش و از غرب به خیابان کارگر محدود می‌شد و سازوکار زندگی شهری بر مبنای همین اندامواره در جریان بود. بازار در کنار کارکرد اقتصادی، محل حضور و فعالیت اجتماعی در مقیاس شهری بود چنان‌که به تاریخ اجتماعی رجوع کنیم، همواره مطالبات مردمی ‌با تعطیلی بازار صورت می‌گرفته است.

حریم و محرمیت

معماری هر جامعه بر اساس فرهنگ و نیازهای آن جامعه شکل می‌گیرد، مهندس متولی با اشاره به این موضوع توضیح می‌دهد:«پیش از سال ۱۳۳۰ که زمین کالا نبود، تطابق فرهنگ بر معماری بنا و معماری شهر به شکل کاملی مشهود بود. رعایت حریم و محرمیت یکی از اصول ما بود که از نظر رفتاری با فرهنگ ما تطبیق دارد، یعنی بنا به زمان و شکل متفاوت‌است. این اصل (محرم و نامحرم) در معماری خانه وشهر ما به طور تاریخی وجود داشته است.

وی توضیح می‌دهد: رعایت سلسله مراتب حضور در خانه‌های ایرانی، حایز اهمیت بوده است و از کوچه تا ورود سلسله مراتب حضور مهم بوده است. به عنوان مثال سکوی جلوی در خانه به نام پیرنشین نام دارد؛ این سکو برای کسی بود که نمی‌خواستیم وارد خانه شود. بعد از آن در منازل، هشتی بود، فضایی مابین کوچه و حیاط؛ از برخی دیگر در آنجا پذیرایی می‌‌شد و بعد از آن حیاط بود که وقتی مهمانی آشنا می‌آمد اجازه حضور در حیاط داشت. همه اینها مطابق با موضوع حریم و محرمیت شکل گرفته است.

این پژوهشگر معماری، موضوع محرمیت را در شهر نیز مورد اشاره قرار می‌دهد و می‌گوید: در یک مقیاس بزرگتر در شهر نیز این سلسله مراتب حضور رعایت می‌شده است. بافت مسکونی با مرزهای نانوشته‌ای به محلات تقسیم می‌شده که برای ساکنان محله به مثابه یک خانه بزرگ بود. اصطلاح «غریب گز» از همین ساختار اجتماعی می‌آید. احساس همپیوندی و حضور به قدری بوده است که علاوه بر اینکه حضور غریبه‌ها احساس می‌شد، ممانعت حضور نیز صورت می‌گرفت.

گذرها

گذرها از اندامواره‌های فرعی شهر تهران بود؛ محلی برای تعاملات اجتماعی و خریدهای روزانه. مهندس متولی درباره گذرها می‌گوید: برای تامین خدمات نیازهای روزمره ساکنان، معابری در بافت شکل می‌گرفتند که علاوه بر تامین خدمات محل دید و بازدید و فعالیت‌های اجتماعی بود. این معابر در نقشه‌های قدیمی‌ تهران، با عنوان گذر ذکر شده است و نام گذاری‌ها برخلاف شکل امروزی که از جنوب به شمال یک عنوان دارند. به این شکل که به صورت محدوده‌ای و بر مبنای سرمایه اجتماعی به واسطه حضور افراد شاخص(مثل گذر پهلوان شریف) یا نشانه آشنای عمومی (مثل گذر پاچنار) صورت می‌گرفت.

به گفته مهندس متولی، در این گذرها خرده مشاغل مثل نانوایی، بقالی، میوه فروشی، لحاف دوزی و… قرار داشت و مردم برای تهیه ضروریات روزمره زندگی نیاز نبود به بازار بروند و اقلام مورد نظر را در گذرها تهیه می‌کردند.

وی می‌افزاید: گذرها کارکرد اجتماعی داشتند و در مقیاسی کوچکتر محلی برای تعاملات محلی بود. الان در محله امامزاده یحیی، گذر نواب وجود دارد، آنجا به معنای واقعی محله است. افراد محله، آشنا و غریبه را به سرعت تشخیص می‌دهند. در آن دوره، زندگی از کار جدا نبود، همه اینها پیوسته بود. جریان‌های اجتماعی در این محلات قوی تر بود. بناها و معماری منطبق بر فرهنگ عمومی‌ بودند و بر اساس این تعاملات شهر شکل می‌گرفت. چرچیل می‌گوید ما بناها شکل می‌دهیم و بعد از آن بناها به ما شکل می‌دهند. یعنی این ارتباط دوسویه است و معماری شهر خود تعیین کننده سبک زندگی ماست.

به گفته متولی، کوچه‌های بن‌بست به گذرها و بعد از آن به ارکان شهر متصل است. بن بست‌ها، برعکس حالا در حقیقت بهترین جای شهر قرار داشت و از امنیت بیشتری برخوردار بود. از آنجایی که فقیر و غنی با هم زندگی می‌کردند، آخرین ملک یک بن‌بست متعلق به متمول‌ترین فرد بود. تبادل صورت می‌گرفت، غنی از خدمات فقیر بهره می‌گرفت و فقیر هم درآمد کسب می‌کرد. این هم‌پیوندی، ساختار اجتماعی را شکل می‌داد.

این تهران‌پژوه می‌افزاید: گذرها نسبت به بن بست‌ها، عمومی‌تر بودند و بعد از آن بازار محل رفت و آمد غریبه و آشنا بود. همه اینها در حصار قرار داشت و رفت و آمد بدون دلیل صورت نمی‌گرفت. برای مثال دروازه دولاب در تهران به گونه‌ای بود که امکان گذر گاری وجود نداشت و از آنجا فقط افراد پیاده رفت و آمد داشتند. یعنی همه چیز تحت نظارت یک ساختار مشخص بود. این شرایط تقریبا تا ۱۳۱۶ وجود داشت که در این تاریخ مفهوم خیابان شکل گرفت و بناها رو به خیابان ساخته شدند.

مهندس متولی توضیح می‌دهد: بناهایی که فعالیت عمومی ‌داشتند نیز در گذر قرار می‌گرفتند. در کنار مسجد محله که پایگاه اجتماعی-مذهبی بود، عناصر دیگری نیز وجود داشت که هرکدام کارکردهای مختلفی داشتند. مثلا آب‌انبار محل تامین آب محله بود. همچنین حمام محله که آن هم کارکرد اجتماعی داشت و محلی بود برای تعاملات. حمام به ویژه برای زنان از اهمیت بیشتری برخوردار بود و عموما مقدمات ازدواج از آنجا آغاز می‌شد. حتی زمانی که لوله‌کشی آب شد، بازهم حمام آخر سال را بیرون می‌رفتند و این حمام به نوعی مراسم بود. حمام قبله یا حمام خانم یکی از مکان‌هایی بود که در محله امامزاده یحیی توسط خواهر شاه‌طهماسب ساخته شد و برای استفاده بانوان بود. به جز حمام، خانم‌ها از طریق پشت بام با هم رفت و آمد می‌کردند.

زورخانه و سقاخانه از دیگر مواردی است که مهندس متولی به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: زورخانه‌ها فقط برای ورزش نبود، بلکه آداب در آن‌جا آموزش داده می‌شد. زورخانه محلی برای پیوند با بزرگ محله بود. در حال حاضر باشگاه‌ها جای زورخانه را گرفته‌اند ولی در آن آداب نیست و فقط قطر بازو اهمیت دارد. همچنین سقاخانه‌ها یکی دیگر از عناصر شهری تهران بودند که محلی برای درددل بود. وقتی شهروندان به مشکل بر می‌خوردند، در سقاخانه شمع روشن می‌کردند و وقتی شمع در کنار شمع‌های دیگر قرار می‌گرفت، تسلی پیدا می‌یافتند، چرا که متوجه می‌شدند، تنها نیستند و دیگرانی هم هستند که مشکل دارند. بدین صورت تجربه‌ای از همدردی عمومی‌ شکل می‌گرفت.

شهرهای درونگرا

معماری شهرهای ایران درونگراست. مهندس علیرضا مهیاری، معمار و پژوهشگر معماری تهران در این باره به گزارشگر روزنامه می‌گوید: شهرهای ایران درون‌گرا هستند. معماری و کالبد شهرهای ایرانی تا اواسط قاجار درونگرا بود. این درونگرایی عمومی‌ بود، یعنی هم شهر و هم خانه‌ها درون‌گرا بودند. ویژگی این معماری این است که در آن نما و شکل بیرونی مهم نیست، در کلیت شهر هم همین مساله وجود داشت برای همین، گذرها و معابر و هرچیز در اندام شهرها در نمای بیرونی به سمت معبر شکل‌های متفاوتی نداشتند.

وی می‌افزاید: در دوره قاجار بعد از ارتباط با اروپا این موضوع دوباره تعریف شد، گذرها تبدیل به خیابان شدند، در تهران گسترش شهر در دوره ناصری، مدرسه دارالفنون و حضور معلمان خارجی و اتفاقات آن دوره، آغاز تغییرات عمده در شکل معماری خانه‌ها و ساختار شهرها شد. خانه‌ها را از دورن‌گرایی به برون‌گرایی تغییر داد. این اتفاق در دوره پهلوی به صورت گسترده افتاد و در نتیجه اندام‌های گسسته‌ای در شهر‌ها پدیدار شد.

این پژوهشگر توضیح می‌دهد: درونگرایی در معماری ایران بیش از هزار سال قدمت دارد و از ۱۲۵۰ شروع به تغییر کرد، تغییری که هنوز ادامه دارد. دلیل عمده این تغییر، نگاهی بود که به اروپا داشتیم. تبعات تغییرات در دنیا با چند دهه تاخیر به ایران رسید و آغاز تغییرات شد، یک نیاز جدید و یک گفتمان جدید صورت گرفت و به تبع آن معماری هم تغییر کرد.

مهیاری به سخنانش ادامه می‌دهد: قبل از ورود اسلام و زمان ساسانیان این نگاه دورنگرا به معماری وجود داشته و بعد از آن طی قرن‌های قرن، مفاهیم مذهبی بر همه امور، از جمله معماری تاثیر داشته است. حجب و حیا، محرم و نامحرم از ارکان معماری ماست. به نظرم مهمترین عامل درونگرابودن معماری ما، چه معماری شهر و چه معماری خانه، موضوع محرمیت است.

این پژوهشگر در مورد دلایل دیگر درونگرایی معماری معتقد است: البته دلایل دیگری نظیر اقلیم هم بسیار موثر بوده، مثلا این شکل از معماری درونگرا در شمال کشور وجود ندارد یا کمرنگ‌تر است، در حالی که در شهرهای کویری بسیار پررنگ است. با این حال ما با موضوع کلی و عنوان کلی معماری ایران مواجهیم، معماری ایران از رشت تا بوشهر بسیار متفاوت است و قابل جمع‌کرد نیست. در این مقوله می‌توانیم به مثلا ساباط‌ها اشاره کنیم که دقیقا بر اساس اقلیم طراحی شده بودند.

نیاز جدید، تغییر جدید

وقتی جامعه نیازهای جدیدی پیدا کرد، خود به خود شروع به تغییرات می‌کند. مهندس مهیاری با اشاره به این موضوع می‌گوید: شاید اگر انقلاب صنعتی و به تبع آن مدرنیسم اتفاق نمی‌افتاد، هنوز هم اندام‌های شهری و معماری ما همانطور بود. ولی زمانی که نیاز جدید به وجود می‌آید، تغییر شکل می‌گیرد.

وی می‌افزاید: معماری کاربری‌های جدید از ۱۳۰۴ در ایران شروع شد، زمانی که ادارات دولتی شکل و سامان گرفت. پیش از آن نیاز به این همه ساختمان دولتی نبود، نیاز به استادیوم، سالن نمایش و خیلی چیزهای دیگر نبود. اشتغال دولتی و کارمندی در ساختار بهداشت و درمان، مراکز تفریحی، ارتش یا دستگاه‌های دیگر، یک نیاز جدید بود و به تبع آن تغییرات مقتضی را به همراه داشت؛ به یکباره شهر با نیازهایی این‌چنینی مواجه شد و این نیازها خودش را در معماری نشان داد. همین حالا هم نیازهای جدیدی وجود دارد و این در معماری بروز می‌یابد و این تغییر مداوم است. به طوری که شاید تا ۵۰ سال آینده شکل و شمایل شهرها متفاوت باشد.

تغییر وارداتی

سفرهای شاه قاجار به اروپا و نگاه تحسین آمیز او به شرایط آن‌جا، شروعی برای تغییرات بود. مهندس مهیاری با اشاره به این سفرها توضیح می‌دهد: این تغییر از درونگرایی به برونگرایی وارداتی بود، سفرهای پیاپی ناصرالدین‌شاه قاجار به اروپا و به تبع آن تاثیرات این سفرها علت اصلی این تغییر بود. وقتی به تقویم سفرهای ناصرالدین شاه دقت کنیم، همیشه زمانی سفر می‌کرد که نمایشگاه‌های بین‌المللی در اروپا برقرار بود. او می‌رفت و چیزهایی را می‌دید و پس از بازگشت سعی می‌کرد ایران را به آن نزدیک کند. امروزه مشخص شده که این تغییرات چقدر به نگاه ناصرالدین شاه نزدیک است. تلاش می‌کرد خودش را با جریان تغییرات در جهان تطبیق دهد. پاریس و خیابان‌هایش را می‌بیند و دستور می‌دهد شبیه آن در تهران ساخته شود. سالن اپرا را می‌بیند و تکیه دولت را می‌سازد و… عمده شروع این تغییرات به نوع نگاه شاه ایران باز می‌گردد.

تغییر ناگزیر است

نگاه عمومی به گذشته در ایران نگاهی همراه با حسرت است. از این زاویه برخی از افراد و جریان‌های فکری معتقدند که لازم است به گذشته رجعت کنیم اما آیا این بازگشت شدنی و عاقلانه است؟ مهندس مهیاری توضیح می‌دهد: امکان این‌که ما مقابل این تغییرات ایستادگی کنیم و بخواهیم معماری و شهرسازی خودمان را به همان روش تاریخی پیش ببریم وجود نداشت و ندارد، چون نیازهای جدید ایجاد شد و نیازهای جدید، ساختار معماری و شهرسازی جدید می‌طلبد.

وی با اشاره به تخریب‌های صورت گرفته در برهه‌های مختلف تاریخی می‌افزاید: اما یک موضوع حسرت‌انگیز وجود دارد. در دوره پهلوی نگاه میراثی و حفاظتی وجود نداشت. بسیاری از بناهای تاریخی برای گسترش شهر از بین رفت. حصار ناصری از بین رفت، در حالی که می‌شد شهر، بیرون از این حصار گسترش پیدا کند. دید آینده‌نگر حفظ بافت و بنای تاریخی وجود نداشت. الان ما با ای‌کاش از آن دوره یاد می‌کنیم، ولی اگر در آن زمان بودیم، شاید اینگونه فکر نمی‌کردیم. این نقد و این نگاه وجود دارد.

مهیاری به تلاش‌ها برای الگوگیری از معماری سنتی اشاره می‌کند و می‌گوید: آقای سیحون و آقای دیبا، به عنوان معماران شاخص دوره پهلوی دوم، با نگاه به معماری تاریخی ایران به استفاده از مفاهیم سنتی معماری و ایجاد معماری مدرن بومی‌‌دست زدند و در دوره‌ای این اتفاق افتاد.

لینک خبر را اینجا ببینید: روزنامه اطلاعات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.