این یادداشت در شماره ۴ نشریه انجمن طراحان شهری ایران، بهار ۱۳۹۹ منتشر شده است. لینک دریافت نشریه
روایتی که در تمام کتابهای تهرانشناسی از تهران پیش از حصار طهماسبی وجود دارد، از محلات دوازده گانه ای می گوید که در زیر زمین خانه داشتند. بعد از شکل گیری حصار و مورد توجه قرار گرفتن تهران،خانه ها،بازار و مسجد از خاک سر برآوردند. محدوده حصار طهماسبی در تهران امروز می شود از شمال خیابان امیرکبیر،از شرق خیابان ری،از جنوب خیابان مولوی و از غرب خیابان وحدت اسلامی.
پایتختی تهران در زمان قاجار بود که بافت،فعالیتها و بناها را کامل کرد. آنچه که تاریخ می گوید این تصور را ایجاد می کند که مسجد و بازار منظر عمومی قابل دسترس برای همگان بود اما در مورد خانه ها موضوع شکل متفاوت تری داشت.همانطور که هم اکنون هم در بخشهایی از تهران کوچههایی وجود دارند که میان ارزشگزاری بود و نبودشان اتفاق نظر نیست. همانقدر که تعدادی از آنها به عنوان کوچه های آشتی کنان یاد می کنند و حسرتی از احساس گذشته پرستی در روحشان موج می زند،گروهی هم بر عدم امنیت و ایمنی آنها اشاره دارند. در این کوچه ها تنها چیزی که دیده می شود درهای بسته ای است که بنا بر امکان مالی صاحبخانه سردری مزیین یا پیرنشینی دو طرفه در آنها ممکن است وجود داشته باشد.
زمان ناصرالدین شاه نیاز به بزرگ شدن محدوده شهر منجر به تخریب حصار صفوی و ساخته شدن حصار ناصری شد. حصار ناصری در تهران امروز می شود از شمال خیابان انقلاب،از شرق خیابان هفده شهریور،از جنوب شوش و از غرب خیابان کارگر یا سی متری. اینبار برای فضای باز شده علاوه بر تداوم سنت شکل ساخت و ساز خانه ها که در جریان بود در بخشهای افزوده شده، اتفاقهای تازه ای رخ داد. به روایت دکتر سید محمد بهشتی لاله زار، چراغ برق و ناصر خسرو پیشگام فضای نوظهوری به نام خیابان شدند. خیابان در مقایسه بازار فرصت اندکی درنگ و تامل را ایجاد می کرد. استخوانبندی شناخت معماری مدرن همین نکته درنگ و تامل است.( مارک اوژه میگوید ما در دنیایی زندگی میکنیم که هنوز یاد نگرفتهایم به آن بنگریم)این اتفاق در ناصر خسرو هم تجربه شد. با این همه، رخدادی که باعث تکثیر خیابان و تغییر بافت شد در آغاز قرن حاضر با تغییر شکل حکومت و تصمیم حکومت جدید برای تغییرات بنیادین بود. تغییراتی که در هر بخش برای انجام نیاز به تغییر در بخشهای دیگر را می طلبید. این تغییر در کالبد شهر نیز صورت گرفت. اگر تا پیش از این شما برای کشف یک خانه و حتی گفتگو با اهالیاش میبایست سلسله مراتب عبور از کوچه، پیرنشین، هشتی، مهمانخانه، حیاط مرکزی تا سه دری را طی میکردید در شکل جدید زندگی، معماری رخ به شهر گشود. بناها به سمت ارتباط گرفتن با محیط اطرافش تغییر ساختار دادند. همچنان که خیابان کشیها نیز در راستای این گسترش ارتباط، در جریان بود. دانشآموختگان از فرنگ برگشته در تلاش برای ایجاد سقف نو وارد کارزار ساخت و ساز شدند و بناهایی خلق شد که در هر لحظهای از زمان به واسطه، پنجرهای که رو به خیابان باز میشد، ایوانی، طره بامی یا نقش سایهای بر دیوار آجری میتوانست توجه عابر را برای چند لحظه جلب نماید. اینجا درست همان لحظهای ست که می توان گفت شهر با مجموعه بناهایی که نمایشان رو به معابر است تلاشش را آغاز کرد تا با شهروندانش پیوندی نو برقرار نماید. این موضوع اگرچه در آن دوره چندان مورد توجه نبوده اما حالا در آستانه خروج از این قرن، نیاز به درسآموزی از این جریان احساس میشود.
آنچه که در ادامه به عنوان عناصر یاریدهنده برای افزایش مهارت در شناسایی معماری مدرن و در ادامه منظر آن ارائه میشود ماحصل تجربه حضور و کنکاش در شهر و تلاش تجربی برای شناخت آن میباشد. منابع محدودی درحوزه شناخت معماری و نه جدارههای شهری در حال حاضر موجود میباشد اما مطالعه آنان بدون حضور مداوم در شهر چندان یاری رسان نخواهد بود و حاصلی نخواهد داشت. موارد مطرح شده نه به عنوان معیار بلکه به عنوان راهکارهای تجربی ارائه میشود. با این امید که این نوشتار گام کوچکی در جهت حاصل آمدن معیارهای مورد نیاز باشد.
- کشف ردپای تهران نوگرا
تهران از سال ۱۳۱۶ خورشیدی آخرین دروازههایش تخریب میشود به سمت شمال و غرب گسترش مییابد. این گسترش با بارگزاری فعالیتهای جدید و ساخت و ساز برای آنها در کنار شکلگیری بناهای مسکونی به سبک جدید صورت میگیرد. صورت ابنیه شکلگرفته ماحصل تلاش معماران درسآموخته در اروپاست که تلاش می کنند برای روزگار نو، جامهای نو برای شهر مهیا کنند. آنچه حاصل میآید ابنیهای است که جدا از تاثیر گذاری خواسته کارفرمای دولتی یا خصوصی، نزدیک به آنچه در مقیاس جهانی جریان معماری پی میگیرد در تهران نیز ساخته میشود. سبکهای اروپاییای که در تاریخ معماری این دوره با عنوانهای :”مدرن(مدرن اولیه، مدرت متعالی و مدرن متاخر)، آرت دکو، آرت نوو، بینالملل، بروتال، اکسپرسیونیسم، مینیمال، تندیسگرا و … ” ذکر میشود؛ در تهران نیز به وجود آمدند که نمونههای قابل توجهی نسبت به آثار مشابه خود در کشورهای همسایه نظیر ترکیه و پاکستان میباشند. در ادامه رشد و پذیرش این جریان معماری، شیوهها هم دستخوش تغییراتی شدند. این تغییرات ماحصل تاثیرپذیری از محیط و شکل زندگی ایرانی بود که مطالبه میشد. علاوه بر آن حضور نسل جدید معمارانی که در ایران درس خوانده بودند و از امتیازها و هوشمندیهای معماری و شهرسازی گذشته نمیتوانستند صرف نظر کنند را نباید نادیده گرفت.
اگر بنا بود مخاطب این نوشتار علاقهمندان به موضوع به “معماری معاصر” باشند که این روزها توجه به آن در حال افزایش است، میبایست به معرفی بیشینه و مشخصات هر یک از آنها پرداخته میشد و نمونههای تصویری از آنچه موجود است ارائه میشد. از منظر معماری ساختمانها به صورت تک بنا بررسی میشوند و مولفههای معماری داخلی و خارجی مورد مطالعه قرار میگیرند و با معیارهای سبکی قیاس میشوند. اما منظر شهری در این حوزه شرایط بسیار متفاوتی دارد. در حال حاضر هشیاری و علاقهمندی به شناخت معماری معاصر در سطح عموم افزایش یافته است، مدیران نهادی شهری و کارشناس میراث نسبت به این موضع دغدغه پیدا کردهاند و تعداد منابعی که بیشینه این موضوع میپردازد نسبت به دهههای گذشته افزایش یافته است اما با این همه این معماری همچنان بسیار ناشناخته است. به همان نسب در شهرسازی شناخت جداره با این موضوع ناشناختهتر مینماید. اگر چند عدد منبع انگشت شمار در خصوص معماری مدرن میتوان یافت در مورد جدارههای شهری منبعی که مستقیم به این موضوع پرداخته باشد و از آزمون نظریه گذشته و به قطعیتی رسیده باشد نمی توان نام برد. در این شرایط راه آزموده شده پیشنهادی مطالعه تاریخ توسعه شهر (تهران) است. مطالعه تاریخ شهر در مورد این یادداشت تهران، میتواند برای علاقهمندان به این حوزه مانند راهنمای اولیه برای شروع عمل کند.
چنانچه در نقشه تهران ۱۳۰۴ الی ۱۳۲۰ مشاهده می کنید تهران در سال ۱۳۰۴ خورشیدی منطبق بر محدوده حصار ناصری بوده است اما تا سال ۱۳۲۰ خورشیدی این محدوده گسترش یافته است. این گسترش با توجه به تاریخ اجتماعی آن دوره، به معنی بارگذاری فعالیتهای جدید در کنار شکلگیری بافت مسکونی با شیوه جدیدی از معماری و ساخت و ساز صورت گرفته است.دکتر پاکزاد در کتاب تاریخ شهر بخش قاجار و پهلوی چنین مینویسد:” رضا خان تصمیم گرفت زمینهای مجاور کاخ را که بعدا به محله کاخ(فلسطین کنونی) معروف شد به یک ارگ حکومتی نوین تبدیل کند، پس تصمیم بر آن شد که عدهای از سران و نزدیکان حکومت در این محل ساکن شوند. این محله در اندک زمانی به وجود آمد و در مراحل بعد ادارات، تاسیسات و پادگانهای ارتش نیز پیرامون آن گرد آمدند. تمرکز شدید دیوانسالاری قدرتمند این زمان و جو حاکم که مبنا را بر مدرنیزاسیون سریع جامعه قرار داده بود، اقشاری را تقویت کرده بود که خود را نیازمند فضاهایی جدید برای زندگی جدید میدیدند. نیاز این قشر مرفه شهرنشین، فضاهایی مانند رستوران، سینما، هتل و تاتر را به همراه آورد” (پاکزاد ۱۳۹۵, ۲۰۴). بیشترین توسعه کالبدی در شمال شهر در امتداد خیابانهای سعدی، لاله زار، فردوسی، حافظ، فروردین و سیمتری (کارگر کنونی) اتفاق افتاد. جریان توسعه به طرف شمال از زمان ناصرالدین شاه و تشکیل محله دولت آغاز شده بود. این ناحیه عمدتاً محل سفارتخانههای خارجی و سکونت اروپاییان و گروههای جدید اجتماعی بود. در عصر رضاخان با فزونی گرفتن گرایش به مدرنیزم و تشکیل گروههای اجتماعی جدید از شهرنشینان، حد شمالی شهر از باروی قدیمی فراتر رفته تا خیابان تخت جمشید(طالقانی) توسعه مییابد. توسعه ارتباطات شهری و خیابانکشیهای جدید نیز به همراه رواج وسیله موتوری، روند شتابان گسترش شهر به سمت شمال را فزونی بخشید. در شهرسازی دوران پهلوی اول، کوشش میشود شهر تهران ساختی مشخص به خود گیرد. میادین در انتهای خطوط عمده شهری و یا محل تقاطع آنها احداث میگردد و اطراف آن قرینهسازی میشد. ساختمانهای مهم در انتهای محور خیابانها یا در محور فضاهای باز شهری قرار میگرفت و قرینهسازی شکلی اهمیت زیادی داشت. بدین ترتیب تلاش میشد شهر از حالت تک مرکزی(توپخانه) بیرون آمده و هریک از میادین آن را ثقل و اهمیتی خاص خود برخوردارشود (معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران ۱۳۷۶, ۴۲).
خیابانهایی که می توان آغاز شکلگیری آنها را نام برد خیابانهای انقلاب و ولیعصر، نوفل لوشاتو، جمهوری، کارگر، فلسطین، ولیعصر، قرنی، فردوسی، لالهزار، مفتح هستند. آندرهگدار، مارکف، ماکسیم سیرو، لرزاده و وارطان هوانسیان معمارانی هستند که آثارشان در این خیابانها ساخته میشود.اگر بخواهیم به واسطه فعالیت معماران نامبرده در امر ساخت و ساز بخش توسعه یافته سرنخی از سبکهای موجود در خیابانها به دست بیاوریم می توان گفت به جز لرزاده که ادامه دهنده سبک سنتی معماری بود، دیگر معماران یا اروپایی هستند مانند آندره گدار و ماکسیم سیرو و یا دانش آموخته اروپا هستند مانند وارطان هوانسیان و ماحصل طراحیهایشان در سبکهای مدرن اولیه، آرت دکو و معدود سبک بینالملل دیده میشود. اما از نظر نباید دور داشت که مواردی که ذکرش دلیل کافی برای نامیدن یک جداره با عنوان یک سبک نیست.
تصویر بالا ، سه پلاک از جداره جنوبی خیابان انقلاب را نشان میدهد. اگرچه دو پلاک سمت چپ دو بنای متفاوت به نظر میرسند اما ترکیب خط بامشان با هم نمونه قابل توجهی ست. هر سه بنا را هم می توان متعلق به دوره معماری مدرن اولیه قلمداد کرد و هم میتوان بنای سمت چپ را در سبک آرت دکو تهران قرار دارد. از این دست نمونهها و عدم قطعیتها موضوعی ست که از عدم شناخت کافی و منابع مستند ناشی میشود. نمونههایی دیگر در تصویر شماره ۵ ارائه شده است اگرچه از نظر سبک شناسی مربوط به یک سبک باشند اما تفاوت در جزییات آنها قابل توجه است.
از دیگر موضوعاتی که در شهرسازی پهلوی اول اتفاق افتاد طراحی تقاطعها بود. شکل پخی که در فرمهای هندسی متنوع شکل می گرفت بسته به اهمیت تقاطع یا ورودی متفاوت بود اما به نوعی مفهوم تغییر شرایط معبر را معرفی میکرد.
تصویر بالا نمونهای از تعریف کنج در تقاطع میباشد. استفاده از شکل منحنی در گوشه که ما حصل ترکیب استوانه با صفحات نما میباشد معمولا الگوی تکرار شونده اولین تقاطعهای توسعه یافته بعد از فروپاشی حصار ناصری میباشند. معمولا این تقاطعها به صورت فضای نیمه باز یا بسته و ایوان طراحی میشدند. با توجه به شکل عناصر معماری ممکن است بنا در زمره آثار پهلوی اول قرار گیرد، اما با توجه به توسعه شهر بنا در بازه زمانی بیست الی سی تقسیمبندی میشود.
از نظر نباید دور داشت که جریانهای شکل یافته اجتماعی و هنری را در بازه زمانی طول یک حکومت محدود کرد. استفاده از این عنوان صرفا جهت روشن کردن محدوده تقریبی بازه زمانی میباشد. نکته دیگر اینکه در تصویر۶ سه بنا (از سمت چپ به راست) از اوایل و اواخر دهه بیست و یک بنا مربوط به دهه پنجاه دیده میشود. همین تنوع زمانی که در سبک بناها و بالطبع جداره خیابان نیز تاثیر گذارده است مانع تعریف یک سبک واحد برای یک جداره میگردد.
نمونه بالا یک نمونه منحصر به فرد از تعریف اتصال یک بن بست به معبر می باشد. در جداره رو به خیابان ابوریحان شاهد نمای یک دستی هستیم اما تعریف انحنا در بنای جنوب غربی به شکل نامتقارن ورودی معبر را به خوبی تعریف کرده است.
در دروه پهلوی دوم توسعه شهر ادامه مییابد. در دهههای ۳۰ و ۴۰، جداییگزینی بخشهای تجاری و مسکونی و استقرار مراکز کاری و فعالیت در حاشیه خیابانهای فردوسی، سعدی، لالهزار، تخت جمشید، جاده قدیم شمیران و امیرآباد تشدید میشود. مراکز صنعتی نه تنها در جنوب شهر، بلکه در اطراف آن مثل شاه آباد، استانبول و شاه، مهمترین مراکز تجاری و فعالیتی به شمار میرفتند. از اواسط دهه ۴۰ به واسطه افزایش درآمد حاصله از رشد قیمت نفت و تغییر اوضاع اقتصادی، همچنان رشد دیوانسالاری، شهر تهران با احداث وزارتخانهها و ادارات تابعه و نیز تاسیس تعداد زیادی از شرکتهای خصوصی مواجه میشود. نحوه جایگیری گسسته این راسته نسبت به راستههای قدیمی یعنی میدان توپخانه و خیابان سعدی و خیابان فردوسی، نمایانگر نیازهای کالبدی شهر برای جایگیری کاربریهای جدیدالاحداث و جدای از محدوده قدیمیتر میباشد (معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران ۱۳۷۶, ۹۶) علاوه بر آن با نوعی ویلاسازی اروپایی در بالاتر از این محدوده در اطراف تپههای عباس آباد نیز مواجه هستیم
- پایان سخن
تهران یکی از شهرهای مهم خاورمیانه در زمینه پذیرش و شکلگیری معماری مدرن در یکصد سال اخیر است و جداره های خیابانهایی که نامشان رفت تنها بخشی از مجموعه بی نظیری است که در آستانه تغییر قرن وجود دارند اما دانش کافی برای شناخت آنها هنوز حاصل نیامده است. در شناخت این مجموعه مطالعه تاریخ شهر امری ضروری است ولی کافی نمیباشد. مهمترین عامل شناخت جدارهها حضور در شهر و مطالعه میدانی آنها میباشد. برداشت میدانی و تلاش برای دستیابی به اسناد معتبر امری ست رفت و برگشت که باید همواره در جریان باشد تا منجر به مهارت شناخت شود. امید است که در سالهای آینده شرایط برای شناخت بهتر آنچه که هم اکنون از آن به عنوان میراث معماری مدرن یاد میشود فراهم آید.
- پاکزاد, جهانشاه. ۱۳۹۵٫ تاریخ شهر۲٫ تهران: انتشارات آرمانشهر.
- معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران. ۱۳۷۶٫ استخوانبندی شهر تهران، جلد اول. تهران: معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران.