
"خانه: جایی که همه چیز از آن شروع میشود و پایان نمییابد"
به کوشش حسن لی: فعال حوزه گردشگری و میراث فرهنگی
شفق متولی : معمار و طراح شهری و از اعضا گروه مطالعاتی تهران پلاک به پلاک
ورودی خانه اصلانی
از دلایلی که خانههای قدیمی ایجاد آرامش و حس خوبی دارند، حس نوستالژیک، فرمهای معماری سنتی مانند قوس و هلالها و نیز وجود حیاط در آن است که چشمانداز بینهایت به انسان میدهد. و این حوض در گذشته نمادی از اتصال زمین به آسمان بوده است. فرصت حضور برای همه هست. بچههای بازی میکنند، بزرگترها گپ میزنند. کسی حوصلهاش سر نمیرود. ناصر اصلانی میگوید: «دیروز مهمانی داشتیم که بعد از نهار سکوتش را شکست ... گفت این در و دیوارها میگوید حرف بزن و از خاطرات خانه قدیمیشان زندگی 25ساله با پدر و مادرش گفت. یا این خانه دوستی دارد که حتی اسمش را نمیدانیم. از فالهای حافظی که میآورد فهمیدهایم چاپخانه دارد. میآید در حیاط مینشیند و میگوید آمده هوا بگیرد. به یاد پدرش بغضی میشود و میرود».
سنت مهمانپذیری همچون گذشته که اقوام آقای اصلانی به این خانه می آمدند همچنان پابرجاست. ایده مرمت و باززندهسازی این بوده است که حیات اجتماعی دوباره شکل بگیرد. خرید از بقال محله انجام شود. حمام عمومی محله (حمام خانوم یا قبله) رونق بگیرد و همچون گذشته فعال باشد. ناصر اصلانی میگوید: «در اینجا طبق سنت حاکم در گذشته، به صورت عادی 20 نفر زندگی میکردند. به غیر از این چون ما تبریزی هستیم، همیشه از بنیس (روستایی در محدوده تبریز) مهمان داشتیم. ولی هیچ احساس بدی نداشتیم و خیلی عادی بود، چون خانواده، بسیار مهمانپذیر بود. برای شروع کارهای مرمت نیاز به مجوز داشتیم که از مسیر کسب مجوز برای راه اندازی هاستل اقدام کردیم. در میراث برای هیچ کس مفهوم نبود که چرا من میخوام خانه پدریام را مرمت کنم و نمیخواهم بعد از مرمت از آن پول در بیاورم. اگر اینجا مجوز هاستل، رستوران، کافیشاپ و ... داشت به قیمت خانه بسیار میافزود. اما این اختیار را از من سلب میکرد که درباره خانه بتوانم تصمیم بگیرم و می بایست برای ورود هر کسی محدودیتهایی قایل میشدیم و اصولاً حالت خانه را از این ساختمان میگرفت».
البته به جز خانه مسکونی، کاربریهای فرهنگی دیگری هم در این خانه برقرار است. پس از مرمت، بخشی از کتابخانه پدرم (غلامعلی اصلانی) را به اینجا آوردم که جای اصلی آن در گذشته بود. با برگزاری بازارچه های محلی برای حضور خانمهای کارآفرین محله که تلاش شده است به بهانه فرصت بازدید از خانه امکان فروش برایشان ایجاد شود. یک کتابخانه کوچک وجود دارد که ناشران با اعتماد به ریحانه ظهیری تجهیزش کردهاند. برای بچههای محله، ماهی دو بار «خاله شیما»یی است که برای بچههای 4 تا 8 سال برنامههای کتابخوانی و فعالیت میگذارد. بچهها برای کمک به درسشان هم اینجا میآیند. برای همه آنهایی که میخواهند تجربه پیشبردن کاری را داشته باشند و جایی نداشتهاند مناسب است. مثلاً پادکست بینهایت صفر جدا از مصاحبه با آقای اصلانی، تعدادی از اپیزودهایش را هم اینجا ضبط کرد و البته امیر کاظمی یکی از دوستان خوب این خانه است. این خانه هر روزش پر از ریزداستانهاییست که از بستر دوست داشتن رشد میکنند. همسایه میوه درخت میفرستد، برای روز پدر شیرینی میآورند یا اهالی مهمانشان را میآورند که «ببین محله ما چنین خانهای دارد». اما مهمترین اتفاقی که بعد از مرمت افتاد این بود که کسانی آمدند و از اهالی این خانه، سراغ خانههایی از این دست را گرفتند برای زندگی یا محل کار. این امید بزرگی است. این شهر مال آدمهایش است، اگر قرار است ساخته شود باید آنها بسازند و از همه مهمتر با آگاهی بسازند. بسیاری زندگی در برجهای بلند را دوست دارند اما این مزیتی نیست برای کسانی که داشتن حیاط را انتخاب میکنند. موضوع مهم اینجا برای ما عشق کاشتن است ... همانطور که مولوی میگوید: در این خاک در این مزرعه پاک / به جز مهر به جز عشق دگر هیچ نکاریم.
از آقای اصلانی درباره این موضوع پرسیدیم که با توجه به باریکی کوچه و نبود جای پارک ماشین چه محدودیتهایی دارید؟ و او در پاسخ گفت: «این از ویژگیهای این محله است و ما آن را پذیرفتهایم و با همین زندگی میکنیم و به محدودیتهای آن فکر نمیکنیم. تمام زیبایی و کیف این خانه این است که در این بافت قرار دارد. ما به سبب این خانه بازار و محله پایینشهر و باریکبودن کوچهها را تجربه می کنیم . مانند پیرمردی که چهره چروکیدهای دارد و زیبایی خود را دارد و کسی که هنرمند است به زیبایی آن پی میبرد. یکی از جذابیتهای این بافت این است که مردم محله همدیگر را میشناسند و سلام و علیک داریم. نکته دیگر این که این محله در حصار صفوی است و محلهای تاریخی است. پس این محله نباید مطابق میل ما ساخته شود، بلکه ما باید مطابق ویژگیهای این محله خود را وفق دهیم».
اقدام برای مرمت این خانه باعث ایجاد انگیزه برای افراد دیگر شد تا اقدامی مشابه انجام دهند.همچنان دلنگرانی برای افراد بسیاری وجود دارد که این محلهها نتواند نیازهای جوامع را برطرف سازد یا این که افراد محله با مشکلات فراوانی همراه اند. اما با شکلگیری چنین خانههایی و زیست دوباره و بازگشت ساکنین قدیمی و بااصالت آن رفت و آمد زیادتر شده و مشکلات اجتماعی محله کمتر میشود. افراد زیادی به آقای اصلانی پیشنهاد خرید این خانه را میدهند و او در پاسخ به آنها میگوید که یکی مثل همین برای خودت بساز! در نتیجه خانه اصلانی روی افراد زیادی تأثیر گذاشت و موجب گسترش تفکر احیا و مرمت خانههای قدیمی شد.
سرای شمالی در حین عملیات مرمت
سرای شمالی پس از مرمت
شوربختانه بناهایی که در اختیار فعالیتهای دولتی قرار میگیرند، آزادی و اختیار و حتی بازدید عمومی مردم از آن گرفته میشود. وقتی از آقای اصلانی درباره ثبت ملی شدن این خانه پرسیدیم او نیز همین موضوع را مطرح کرد و گفت: «نگران ثبت ملی شدن بنا و از دست دادن بنا نیستم. چون همانطور که از گذشتگان به من رسیده است به آیندگان خواهد رسید. این خیلی مهم است که این خانه 200 سال قدمت دارد و کسانی که این خانه را ساختهاند دیگر حتی نوههای آنها هم از دنیا رفتهاند. و من هم یکی از آن افراد خواهم بود و اینجا باید وظیفهام را درست انجام دهم و این تمام فکری است که دارم».
بخشی از فضای داخلی
سرای عمومی خانه
در فرآیند مرمت این بنا، بخشهایی تازه به آن اضافه شد از جمله نوسازی حمام و توالت و دیگر به روزرسانیهای خانه که از نیازمندیهای روزگار نو است و همچنین یک آب انبار قدیمی هم پیدا شد که صاحبین قدیمی از آن مطلع نبودند. ظاهراً در دهه 1330 و پس از لولهکشی آب شهر تهران، بخشنامهای مبنی بر لزوم پر کردن آبانبارهای خانگی صادر میشود و چون خانواده آقای اصلانی در دهه 1350 این خانه را خریده بودند از وجود این آب انبار مطلع نبودند و با خاکبرداریهای با حجم زیاد، این آب انبار قدیمی جلوهنمایی کرد و در حال حاضر با توجه به سابقه آقای اصلانی در جهانگردی و نقششان در اصلاح جاده ابریشم، عضویتشان در یونسکو و انعکاس حضورشان در مطبوعات کشورهای دیگر؛ این فضا در حال تجهیز به عنوان موزه جهانگرد محله سیروس است.
حیاط و نمای سرای شمالی
حیاط و نمای سرای جنوبی
بخشی از آب انبار خانه که حین مرمت پیدا شد